گردشگری غذا --- Food Tourism

در این وبلاگ من در مورد گردشگری غذا و انواع آن صحبت می کنم

۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۱ ثبت شده است

ویژگی‌های جمعیت شناختی و مصرف غذا

ویژگی‌های جمعیت شناختی و مصرف غذا

ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و اجتماعی از مشخصه‌های مهم در نوع غذای مصرفی و نحوه‌ی مصرف غذاست. عوامل جمعیت‌شناختی بر انتخاب غذا تاثیرگذار است. این عوامل عبارتند از:جنسیت، سن، محل سکونت، درآمد و میزان تحصیلات.

برخی گروههای اجتماعی و افراد نسبت به دیگران تمایل بیشتری برای صرف غذا در بیرون از خانه دارند. دفعات زیاد غذاخوردن در بیرون از منزل در وهله‌ی اول با درآمد بالای خانواده، داشتن تحصیلات عالیه، جوان‌بودن و یا زندگی مجردی در ارتباط است. در گزارش سالانه‌ای که توسط سازمان غذای ملی بریتانیا(MAFF,1995-1996) انجام شده ، نتایج نشان می‌دهد که سن، محل زندگی و جایگاه اجتماعی خانوار غالبا بر نحوه و میزان غذا خوردن در بیرون از خانه‌ی افراد تاثیرگذار است.

کای و همکاران(1995)،بیان نمودند که 3 نوع متغیر بر میزان و نوع مصرف غذا تاثیرگذار هستند.این متغیرها شامل خانواده، طبقه اجتماعی و متغیرهای جغرافیایی و فرهنگی می‌شود. متغیر"خانواده" دربرگیرنده‌ی سن،وضعیت تاهل و تعداد فرزندان است،متغیر "طبقه اجتماعی" متغیرشامل سطح تحصیلات و شغل می‌شود و متغیرهای"فرهنگی و جغرافیایی"شامل نژاد،ناحیه و محل سکونت است.

 وضعیت تاهل بر هزینه‌ی غذاخوردن در بیرون از خانه تاثیر می‌گذارد زیرا زوج‌های متاهل پول بیشتری بابت بیرون غذاخوردن خرج می‌کنند.سطح تحصیلات نیز بسیار حائزاهمیت است.از آنجایی که افراد تحصیل‌کرده تمایل بیشتری به پول خرج کردن دارند بنابراین کیفیت برای آنها بسیار مهم است. گلانز و همکاران(1998)مدعی بودند که با افزایش سطح تحصیلات و درآمد،افراد از غذا تنها به‌عنوان عامل رفع گرسنگی استفاده نمی‌کنند بلکه از آن جهت تامین لذت‌بردن نیز بهره می‌برند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
saeb em
غذا به عنوان عامل ایجاد انگیزه

غذا به عنوان عامل ایجاد انگیزه

 

مردم به دلایل بسیاری به سفر می‌روند. به‌منظور تشریح مسافرت با انگیزه‌ی غذا ، به بیان نوع‌شناسی  انگیزشی مکینتاش می‌پردازیم. چهار محرک اصلی در این نوع‌شناسی وجود دارد:

  • محرک‌های فیزیکی: این محرک به تجارب واقعی گردشگران در طول سفر بر می‌گردد. به‌عنوان مثال گردشگران از طریق چشیدن غذا، استشمام عطر و بوی غذا و مورد توجه قراردادن نحوه‌ی پخت و ارائه‌ی غذاها خوراکی‌ها را تجربه می‌کنند. این کارها، تجارب جدیدی برای گردشگر فراهم می‌کند که در زندگی روزمره‌ی خود نمی‌تواند با آن روبرو شود. بطورکلی،گردشگران قادر هستند یک نوع فرصت منحصربه‌فرد و بدیع را تجربه نمایند. همچنین بعضی افراد به‌دلایل مربوط به سلامتی به کشورهایی که رژیم غذای سلامت ارائه می‌کنند، سفر می‌کنند. به‌عنوان مثال غذاهای ایتالیایی و یونانی یا "رژیم غذای مدیترانه‌ای" در گردشگران ایجاد انگیزه می‌کند. این خوراک‌ها بر خوردن سالم تاکید دارد و با استقبال کسانی که در پی کاهش وزن هستند روبرو شده است.
  • محرک‌های فرهنگی: رینولدز معتقد است که ارتباط قوی میان غذا و فرهنگ وجود دارد.گردشگران معمولا به یادگیری شیوه‌های زندگی و فرهنگ‌های جدید مردم ناحیه‌ی مقصد علاقه‌مند می‌شوند.آسان‌ترین راه برای تجربه‌نمودن فرهنگ دیگر به‌واسطه‌ی غذای آنجا امکان‌پذیر است. برخی گردشگران تنها به این دلیل به یک نقطه سفر میکنند که طعم و مزه خوراکی‌های سالم و سنتی را بچشند؛ خوراکی‌هایی که ممکن است در جاهای دیگر موجود نباشد. نمونه دیگری که ممکن است گردشگران در پی آن باشند؛ ترکیبات غذاهای ویژه است. همه این موارد عواملی است که می‌تواند باعث افزایش رضایت گردشگران در هنگام سفر باشد.
  • محرک‌های فردی: خوردن یک وعده غذا در طول تعطیلات برای گردشگر بسیار حائز اهمیت می‌باشد. مثلا، بهترین زمان برای آنهاست تا با دیگر اعضای خانواده در صورتی که تعطیلات بصورت خانوادگی است هم‌صحبت شوند. این کمک می‌کند تا روابط و مناسبات خانوادگی بهتر شود. هالاگر خاطرنشان ساخت که فضای محیط پیرامون و مشارکت اجتماعی با اعضا گروه قسمت مهمی از تجربه‌ی غذاخوردن بصورت کلی محسوب می‌شود. در طول تعطیلی، فرد اوقات فراغت بیشتری دارد و احتمالا زمان بیشتری را با خانواده و دوستانش می‌گذراند و به ایجاد روابط و مناسبات بهتر کمک می‌نماید.
  • محرک‌های جایگاه و منزلت: همیشه از محرک‌های اصلی برای سفر افراد به یک مقصد بوده است. به‌عنوان مثال مقصدهایی نظیر توسکانی و پروونکال،خوراکی‌های بی عیب و نقصی ارائه می‌کنند که ممکن است دلیل سفر مردم به آنجا باشد.خوردن شام در یک رستوران مجلل عامل مهمی است که می‌تواند با جایگاه و شیوه‌ی زندگی فرد مرتبط باشد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
saeb em
سه موج تغییر غذا در جوامع صنعتی

سه موج تغییر غذا در جوامع صنعتی

 

هال و میچل سه دوره را در توسعه‌ی غذا و خوراکی‌ها بیان کردند:

 اولین دوره در سال 1400 میلادی آغاز شد و تا سال 1800 ادامه یافت. غذا در آن دوره از آسیا و دنیای جدید(آمریکا)جهت تجارت به اروپا برده شد. در سوی مقابل، در دومین دوره که از قرن هفدهم تا بیستم به طول انجامید تغییر مکان‌های بسیاری از اروپا به آمریکا صورت گرفت. به عنوان بخشی از فرآیند جابجایی، افراد غذا و فرهنگ خود را وارد دنیای جدید کردند. سرانجام، سومین دوره، همانطور که ما در امتداد شاهراه اطلاعات پیشرفت کردیم و دنیا نیز تبدیل به یک دهکده‌ی جهانی شده است،کیفیت اطلاعات درباره‌ی غذا،برای مردم اقصی نقاط دنیا مشترک بوده و دچار تغییر و تحول شده است. در کوتاه‌مدت، جهانی‌سازی غذا، روش خوردن مردم را تحت تاثیر قرار داده است. به عنوان نمونه،"مک‌دونالد" دربسیاری از شهرها وکشورهای سراسر دنیا پدیده‌ای رایج شده است.

سه موج تغییر غذا در جوامع صنعتی

برای توسعه‌ی بیشتر صنعت گردشگری و ورود گردشگران بیشتر به مقاصد گردشگری باید به ارائه‌ی خدمات متفاوت و متنوع روی آورد که یکی از این خدمات متفاوت می‌تواند ارائه‌ی غذاهای ملی باشد.می‌توان با این کار به جهانی‌شدن غذاهای ملی کمک نمود و به این ترتیب رابطه‌ای دو طرفه به وجود می‌آید که هم از طریق فروش غذاهای ملی در سایر کشورها درآمد کسب نمود و هم علاقمندان به این غذاها،ترغیب به سفر به مقصد اصلی غذا می‌شوند.همچنین با جهانی‌شدن غذاهای ملی با توجه به اینکه غذای هر منطقه نشات گرفته از فرهنگ آن منطقه است به ارائه‌ی فرهنگ محلی و ملی نیز پرداخته می‌شود و این می‌تواند یک روش تبلیغی مثبت باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
saeb em
هویت های غذایی

هویت های غذایی

غذاخوردن صرفا برای خوردن نیست بلکه دربرگیرنده‌ی تجربهی چشیدن، مزه‌کردن غذا و تعامل با دیگران در هنگام خوردن وعده‌ی غذایی است؛ به‌خصوص زمانی‌که غذاها مفهومی سمبلیک و نمادین در یک رخداد دارند. به عنوان مثال صرف غذا در فرصت‌های خاص و جشنواره‌ها ممکن است بیانگر هویت فرهنگی و معنوی یک فرهنگ خاص باشد. نقش غذا نیز می‌تواند با جایگاه و طبقه‌ی اجتماعی افراد در ارتباط باشد. غذایی مثل خاویار بلوگا به‌طور معمول تداعی‌کننده‌ی طعمی عالی و نشان‌دهنده‌ی طبقه‌ی اجتماعی بالا است. در سوی مقابل، غذاهایی مانند لوبیا و مغزها به‌عنوان خوراک افراد فقیر و نیازمند محسوب می‌شود.

لاونبرگ(1970) از نظریه مازلو استفاده کرد و روش طبخ و مصرف غذایی افراد را از برآوردن نیازهای اولیه تا نیازهای خودشکوفایی طبقه‌بندی کرده است:

  • نیازهای فیزیکی(برای بقا و زیستن) : دلیل اساسی خوردن غذا، برطرف‌کردن نیازهای جسمانی و در واقع برای زیستن است.
  • نیازهای اجتماعی(برای امنیت) : زمانی‌که نیازهای اساسی برآورده شود، نیازهای آتی شناسایی خواهند شد که ارتباط مستقیمی با ذخیره‌ی غذا جهت اهداف امنیتی دارد.
  • تعلق(رابطه بین خوردن و مناسبات اجتماعی) : صرف غذا به عنوان یک واسطه جهت تبادل فرهنگ و شاخص هویت فرهنگی نیز می‌باشد. به‌عنوان مثال فرهنگ‌های مختلف دارای انواع متفاوت و خاصی از روش‌های آشپزی می‌باشند که بیانگر منحصربفرد بودن فرهنگ است.
  • جایگاه اجتماعی : با چه کسانی،در کجا و چه می‌خورید نیز می‌تواند جایگاه یک فرد را مشخص کند. به عنوان مثال خوردن خاویار همیشه تداعی‌کننده غذای تجملی است و مربوط به طبقات اجتماعی بالاتر یا مرفهین و افراد مشهور می‌باشد.
  • عزت نفس: زمانی اتفاق می‌افتد که دیگر سطوح بدست آمده باشد و یک فرد ممکن است تحریک و تهییج شود تا غذاهای دیگر فرهنگ‌ها را تجربه نماید. به‌طوراساسی غذا در برآوردن نیازهای انسان کارکردهای چندگانه‌ای ایفا می‌کند. این کارکردها باعث تهییج و تحریک روش خوردن ما می‌شود. در ایالات متحده ، مردم تنها به این خاطر نمی‌خورند که نیازهای فیزیولوژیک اولیه خود را برآورده کنند بلکه غذاخوردن به آنها احساس خوشایندی می‌دهد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
saeb em