گردشگری غذا --- Food Tourism

در این وبلاگ من در مورد گردشگری غذا و انواع آن صحبت می کنم

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «tourism» ثبت شده است

هویت های غذایی

هویت های غذایی

غذاخوردن صرفا برای خوردن نیست بلکه دربرگیرنده‌ی تجربهی چشیدن، مزه‌کردن غذا و تعامل با دیگران در هنگام خوردن وعده‌ی غذایی است؛ به‌خصوص زمانی‌که غذاها مفهومی سمبلیک و نمادین در یک رخداد دارند. به عنوان مثال صرف غذا در فرصت‌های خاص و جشنواره‌ها ممکن است بیانگر هویت فرهنگی و معنوی یک فرهنگ خاص باشد. نقش غذا نیز می‌تواند با جایگاه و طبقه‌ی اجتماعی افراد در ارتباط باشد. غذایی مثل خاویار بلوگا به‌طور معمول تداعی‌کننده‌ی طعمی عالی و نشان‌دهنده‌ی طبقه‌ی اجتماعی بالا است. در سوی مقابل، غذاهایی مانند لوبیا و مغزها به‌عنوان خوراک افراد فقیر و نیازمند محسوب می‌شود.

لاونبرگ(1970) از نظریه مازلو استفاده کرد و روش طبخ و مصرف غذایی افراد را از برآوردن نیازهای اولیه تا نیازهای خودشکوفایی طبقه‌بندی کرده است:

  • نیازهای فیزیکی(برای بقا و زیستن) : دلیل اساسی خوردن غذا، برطرف‌کردن نیازهای جسمانی و در واقع برای زیستن است.
  • نیازهای اجتماعی(برای امنیت) : زمانی‌که نیازهای اساسی برآورده شود، نیازهای آتی شناسایی خواهند شد که ارتباط مستقیمی با ذخیره‌ی غذا جهت اهداف امنیتی دارد.
  • تعلق(رابطه بین خوردن و مناسبات اجتماعی) : صرف غذا به عنوان یک واسطه جهت تبادل فرهنگ و شاخص هویت فرهنگی نیز می‌باشد. به‌عنوان مثال فرهنگ‌های مختلف دارای انواع متفاوت و خاصی از روش‌های آشپزی می‌باشند که بیانگر منحصربفرد بودن فرهنگ است.
  • جایگاه اجتماعی : با چه کسانی،در کجا و چه می‌خورید نیز می‌تواند جایگاه یک فرد را مشخص کند. به عنوان مثال خوردن خاویار همیشه تداعی‌کننده غذای تجملی است و مربوط به طبقات اجتماعی بالاتر یا مرفهین و افراد مشهور می‌باشد.
  • عزت نفس: زمانی اتفاق می‌افتد که دیگر سطوح بدست آمده باشد و یک فرد ممکن است تحریک و تهییج شود تا غذاهای دیگر فرهنگ‌ها را تجربه نماید. به‌طوراساسی غذا در برآوردن نیازهای انسان کارکردهای چندگانه‌ای ایفا می‌کند. این کارکردها باعث تهییج و تحریک روش خوردن ما می‌شود. در ایالات متحده ، مردم تنها به این خاطر نمی‌خورند که نیازهای فیزیولوژیک اولیه خود را برآورده کنند بلکه غذاخوردن به آنها احساس خوشایندی می‌دهد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
saeb em

تاریخچه علم غذاشناسی

واژه "غذاشناسی" اولین بار در شعر یک شاعر فرانسوی بنام ژاک برچو در سال 1804پدیدار شد. برچو در شعر خود واژه غذاشناسی را اینگونه توصیف کرد: نهایت لذت از خوردن و نوشیدن. قبل از آن، واژه غذاشناسی در همه جا به چشم می‌خورد اما تعریف‌کردن این واژه بسیار مشکل بود زیرا ارتباط گسترده‌ای با هرچیزی که به غذا و خوردن و نوشیدن منسوب بود داشت.

سرانجام در سال 1835 واژه غذاشناسی در یک فرهنگ لغت فرانسوی قرار گرفت و اینگونه تعریف شد:"هنر خوب خوردن".

دو قرن پیش از پیدایش واژه غذاشناسی یک نویسنده یونانی بنام آتنی تالیف گسترده خود درباره غذا، نوشیدنی و شیوه زندگی مورخان، شاعران و فلاسفه قدیمی را آغاز کرد.آتنی به تفصیل درباره‌ی اهمیت و توجه به غذا و شراب در آن روزگاران نوشت. همچنین بسیاری از دیگر مولفان امپراطوری‌های یونان و روم بطور کلی در حال نگارش آثاری درباره آشپزی بودند اما بر روی خودِ غذاشناسی متمرکز نبودند.

مردمانی که در تهیه‌ی غذا و نوشیدنی‌ها در دوران باستان دخیل بودند، مهارت یا تخصص خاصی که بطور مستقیم با غذا و نوشیدنی ارتباط داشته باشد را نداشتند و بیشتر برای لذت‌بردن از غذاها و نوشیدنی‌ها به این کارها مبادرت می‌ورزیدند. بطوراساسی، غذا بیشتر از آنکه نقش یک حرفه را داشته باشد جزئی از شیوه زندگیشان بود.

سانتیچ واژه غذاشناسی را تحت عنوان خوردن متفکرانه توصیف نمود و اشاره کرد که این خوردن متفکرانه به نحوه آشپزی ، تهیه مواد غذایی و حتی هوس‌کردن یک غذا مرتبط است. 

به‌طور کلی غذاشناسی(Gastronomy) یعنی مطالعه‌ی رابطه‌ی بین غذا و فرهنگ، هنر آماده‌کردن و پذیرایی‌کردن غذایی خوشمزه که با وسواس و دقت آماده شده باشد. خوراک‌شناسی علم تغذیه‌ی خوب، در چارچوب یک فرهنگ است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
saeb em